**********دوربرگردان**********

یه سری حرف اشنا........حالا.........چه تلخ..........چه شیرین..........

**********دوربرگردان**********

یه سری حرف اشنا........حالا.........چه تلخ..........چه شیرین..........

تماس تلفنی من..........

یکی زنگ زدبه من نذاشت من بگم الو...سریع گفت

سلام ....خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بچه های نازت خوبن؟؟؟؟؟؟؟اقات چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام برسون...خداحافظ...

من....؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!

بچه های ناز....؟؟؟؟!!!!!!

اقام......؟؟؟؟؟؟؟!!!!!


من......

گوشی...

IQمن...

نظرات 3 + ارسال نظر
شرشربارون 9 مهر 1394 ساعت 21:54

ممنون از حضورتون تو وبلاگم.

بچه های نازت نگفتی خوبن یا نه هااااا.اون ی نفر من بودم

بابامن مردم اینقدرفکرکردم........اخه.......من چی بگم الان؟؟؟؟؟هان؟؟؟؟؟؟؟؟ من کجا........بچه کجا.........مادرم ازاون موقع فکرمیکنه نوه دارشده.........خخخخخخخخخخخ....ولی ...بچه هاخوبن بچه هاشماخوبن؟؟؟؟؟؟؟

[ بدون نام ] 8 مهر 1394 ساعت 16:36

بابایعنی چی............خخخخخخخخخخخخخخ

سوره 31 شهریور 1394 ساعت 17:56 http://soure.blogfa.com

بامزه بود

اره خوب ولی قیافه ی من اون لحظه دیدنی شده بوداااااااااا...دیدنی.......

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.