**********دوربرگردان**********

یه سری حرف اشنا........حالا.........چه تلخ..........چه شیرین..........

**********دوربرگردان**********

یه سری حرف اشنا........حالا.........چه تلخ..........چه شیرین..........

قرارنبود............ارتان وستاره...........

بچه هاسلام.......خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خب........میخوام ادامه ی داستان روبراتون بنویسم.........راستی ممنون که ازوبلاگم بازدیدمیکنید.........البته.......اگه دوست داشتیدبرام نظربذاریدتابهتون سربزنم............ازهمتون ممنون........مرسی 

 بله..............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام ارتان جونم خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این زنه دیگه کیه؟؟؟؟؟؟؟جدی شدم

شما..........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ای بابانگونمیشناسی.........

اگه نمی خوای خودتومعرفی کنی قطع کنم..........

نه نه.........باباچراقاطی میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟منم ستاره........

خب.....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خب چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

توزنگ زدی حالاامرتون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واقعاکه توچقدرسردوبی احساسی ارتان

کسی مجبورت نکرده تحملم کنی ...منم علاقه ای به هم صحبتی باتوندارم

نه توروخداقطع نکن ارتانی.......به خدااگه بدونی چقدراین درواون درزدم تاشماره ات روپیداکنم

خب پس زودحرفت روبزن

ازماشین پیاده شدم هوای بدی نبودچندقدمی رفتم واومدم

ستاره هم مدام من ومن کرد

اه...........دیگه اعصاب واسم نموند باصدای عصبانی گفتم

من قطع میکنم هروقت تونستی حرفت روبزنی زنگ بزن.............

باشه الان میگم.............ببین ارتان......من .........یعنی تواون شب خیلی بامن بدرفتارکردی وابروی منوجلوی همه بردی دراخرهم ول کردی رفتی تومهمونی تون هم اصلانگاهم نکردی یااصلانذاشتی من باهات حرف بزنم اخرشبم اونقدر برام ارزش قائل نشدی که بیای بدرقه ام کنی تو..........

باکلافگی به ماشین تکیه دادم

بسه زنگ زدی واسم قصه ی گذشته روتعریف کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نه زنگ زدم ازت یه سوال بپرسم ولی اینطوری نمیشه سوالم برام خیلی مهمه اینطوری پشت تلفن نمیشه بهت بگم.........

خب منظور..........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگه میشه بیادرخونمون باهم حرف بزنیم........میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باحرص قبول کردم چندکلمه حرفه دیگه بجاش راحت میشم ازدستش

باسرعت رفتم سمت خونشون

دروبازکردوپریدتوماشین

به به گل امدوبوی ...........

حرفت روبزن

بابابداخلاق...........ولی خداییش من تاحالاتوفراری ننشسته بودم

خب.........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خب الان که نشستم به حال زنت غبته میخورم.........شوهرخوشگل ماشین خوشگل................حساب بانکیه خیلی خیلی خوشگل

اگه میخوای ادامه بدی..................

نه نه غلط کردم

خب زودسوالت روبپرس که حسابی خسته ام

خب بیابریم بالا من خودم خستگیتو...................

اخم شدیدی کردم ودادزدم

یابروپایین یاحرفت روبزن عجبااااااااااااااااا

ب.....باشه چراعصبی میشی............ببین ارتان .................من اون شب ازت خواستگاری کردم اونم جلوی همه درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دراوج بیخیالی درحالی که به اطراف نیگامیکردم گفتم

اره منظور......................

تواونشب جلوی همه منوکنف کردی اتیش زدی به غرورم................من ازاون موقع فقط به تووکارات فکرمیکنم

خب خودت خواستی............توفکردی من نفهمیدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نفهمیدم چراجلوی همه ازم اون درخواست روکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ببین...........

به چشام زل زدچشماش پرازاشک بودبابی رحمی گفتم

من تودانشگاه اکسفوردامریکادرس خوندم........نه خنگم نه گیج ومنگ............من فهمیدم توجلوی همه گفتی که من بخاطروجوداقاجون اینابگم باشه................من......

بغضش ترکیدوعین شیلنگ ازچشماش اشک میومد

ارتان به خدامنفقط خواستم بهت حالی کنم که اونقدربرام ارزش داری که بخاطرت حاضرم جلوی همه غرورم روبذارم تاتومال من باشی....

بروبرومنوسیاه نکن من روزی صدتا مثل توازم ازاین درخواست هامیکنن.............عین دخترای افتاب ومهتاب ندیده روزی صدتا دخترازم درخواست ازدواج میکنن وصدنفرپیله ترازتوبهم پیشنهاددوستی میدن

ببین ارتان باورکن من اونقدرایی که توفکرمیکنی بدنیستم .......میخوام بدونم من چی  کم داشتم که منو نخواستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هان؟؟؟؟؟؟؟

بهش زل زدم ویکم وراندازش کردم بینی کشیده وعملی ولبای حجم داده شدهویه پوست تازه برنزه شده ویه مانتو یقه اسکی تنگ که فیروزه ای روشن بودواستین های سنگ دوزی شده اش بدجوری بدچشمی میکرد یه شلوارجین چسبون سورمه ای هم پوشیده بودیه شال سورمه ای هم سرش بودویه ارایش غلیظ هم داشت موهای رنگ شده اش ازشالش بیرون بودن وابروهاشم خیلی وقت بودبرداشته بود

شایداین دختردل خیلی هارومیبردولی چرامن هیچ حسی بهش ندارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرادلم یهذره هم حس مثبت بهش نشون نمیده.......که هیچ.......احساسم بهش منفی هم هست

ارتاااااااااان..........

چیه......؟؟؟؟؟؟؟

باباچی شد داماد رفته توقلب عروس خانوم قدم بزنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پوزخندی زدم

پیاده شو........

ازلحن سردوقاطعی که داشتم جاخورد

چی.......چیکارکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم بروپایین ودیگه هم بهم فکرنکن چون اگه بخوای باخیالم زندگی کنی سروکارت میفته به مطبم میشه یکی عین طرلان

زیرلب گفت

کاش من جای اون بودم......که توباهاش اینقدرمهربونی

خودم روبه نشنیدن زدم

بروپایین دیگه............

سریع پیاده شدومنم بدون خداحافظی گازماشین روگرفتم

پریدم توتخت ودستم روگذاشتم زیرسرم

اوووووووووووووف چه دختره بدپیله است

بابچه هاسرمیز همیشگی نشستیم

بچه هاهم مدام توسروکله هم میزدن

که دختراواردشدن

بچه هاطبق معمول سراشون روبرگردوندن

سرم پایین بودکه ارسام گفت

بچه هانیگا دخترملوسه همراهشون نیست

سرم روبالااوردم

ترسانیومده بود

اخم تندی به دختراکه نیششون برام بازبودوبعدبه رفیقام که میخندیدن انداختم ......که حساب کاردستشون اومد

اون شب بدون ترسادختراساکت بودن رفقای منم لال مونی گرفتن

دیگه تاپنج شنبه بعدش هیچی نشدفقط رفتم سرکارواومدم خونه...............نه راستی ستاره دیگه خبری ازش نشدچندبارپیام دادکه وقتی دیدجواب نمیدم خودش بی خیال شدعجب دخترسیریشی بودمن قبلادخترایی کنه شده بودن بهم ولی این نوبربود.........وااااااالاااااا

امشب نمیدونم چه مرگمه چراحس متفاوتی دارم.............بچه هاعین همیشه شلوغ میکردن........ولی من.........

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.