**********دوربرگردان**********
یه سری حرف اشنا........حالا.........چه تلخ..........چه شیرین..........**********دوربرگردان**********
یه سری حرف اشنا........حالا.........چه تلخ..........چه شیرین..........محرم....................
محرم نزدیکه........وضع دلاچطوره؟؟؟؟؟غبار روبی شده؟؟؟؟؟؟؟اگه اره که دمتون منقل
محرم....................
محرم نزدیکه........وضع دلاچطوره؟؟؟؟؟غبار روبی شده؟؟؟؟؟؟؟اگه اره که دمتون منقل پراتیش
محض دیدن.......{ضریح...امام رضا{ع}....باگنبدبرفیش.......بوس بوس}
یه دوست گفت عکس ضریح زیادی قدیمیه منم به احترامش گنبدبرفی روگذاشتم
پسرجماعت.............!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پسرااااااااا.......
ابروبرمیدارن...
مو مش میکنن...
بانازواداحرف میزنن...
وسط دعوااااااااااجیغ میزنن...
تازگیاااااا...پاشنه بلندم میپوشن.....
فقط.....مونده بخوان بچه هم به دنیابیارن....خخخخخخخخخخخخخخخخخخ...فکرشوبکن......
چقدر؟؟؟؟؟تاکی؟؟؟؟؟؟؟تاکی میخوان به حسودی ادامه بدن......مادخترا ذاتا اهوییم....تاحالاشده یه گودزیلا با
ابروبرداشتن بشه اهو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نه ...شده؟؟؟؟؟؟؟
نشده........به مولانشده.......
سرکاریه باحال........
پسره زنگ میزنه به دوست دخترش میگه:
سلام ناتاشا{باهمین ت مینویسن؟؟؟}کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-دارم رون کوسه بامشروب میخورم
پسره:
ایوووووووووووووووول جای منم خالی کن....
بعدیهومامان دختره همون موقع دادمیزنه:
بتوووووووووووول......نناایقدرنون با رب مخورحالت بدمیشه ....ماااااااااااااااادر
دختره:
پسره:
مادره:
تلفن:
عجبااااااااااااااا
بچه هادقت کردین همه توپروفایل هاشون نوشتن اهل تهران
اخه دروغ میگن
حالابایکی شون الهیه قراربزار.......اگه اومد........
یااصن بگوخونتون کدوم منطقه است ....
دوساعت سکوت برقرارمیشه......صددرصد
ولی شمانگران سکوتش نباشید.....
خب شایدادرسشونو یادش رفته....
بیییییییییییییچاره....خب گم شده بچمون....
بچه پولدااااااااااار
بچه هاااااااااااااا
دیشب با دوست دخترام رفته بودیم گودبای پارتی...لامصب مکانشون قصربود....
ماهم فراریمونویه گوشه پارک کردیم.....
بعدازورودمون همه محو موهای نازواتوکشیده من شدن.....اره خییییییییییییییییییییلی نازشده بودم....
چندتادخترداشتن میامدن سمتم...... اغامنم نامردی نکردم ....دررفتم......
تااااااااااااازه اینوبگم..... بادوست دخترم.....همون که گفتم باباش انتالیازندگی میکنه.....همون که عاشق منه....اون....
قرارگذاشتیم بریم دوبی .............اره بابا باپول اون............
حالارفیق هاش:
نههههههههههههه...جون من .....ایول داری به مولا.....جدییییییییییییی....نه بابا...
بعدقیافه رفیق هاش:
بعدکم کم حسودی میکنن...میشه این:
اگه همه پسراااااااااااااااااااا....همینطوری خالی بندن یکی شونوبفرستیم مذاکرات هسته ای روخاتمه بده ........
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ......
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااالا........
چشم
اولش به خودت میگی فقط یه نگاه
تهش باهم دوست میشین
بعدیه مدت بهت میگه:عخشم بایدبیای خواستگاری
توهم که عاشق... میری
بعداونم قبول میکنه ...ولی... بامهریه ی سنگین
بالاخره عروسی وعقد...بعدیه مدت دعواوجنگ
هیچی دیگه تهش اون طلاقش رومیگیره میره خونه ننه اش
تومیمونی ومهریه
میری زندان اونجاهم یه سرنگ الوده میره تودستت...ایدزمیگیری... میمیری
نتیجه:
خب چشمای بی صاحاب روببند....حالاخوب شدمردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تغییرشعر666...
777سه تاهفت داره......زمستونا...خیابونا...برف داره...صابون به دستت بمالی کف داره...نونوایی محلمون صف داره...و...حالادست... دست
مدرسه.........
ازسال اول دبستان.....تاااااااااااااااااااااا.....سال اخردبیرستان.............همیشه یکی هست که میپرسه باخودکاریامداد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی این جورادما ار پی چی هم کمه واسشون.........واااااااااالا
اول مهرراخدمتتان تسلیت میگوییم.........به خداااااااااا